چرا در برخی روابط عاشقانه همیشه یک طرف بیشتر تلاش میکند؟
در دنیای روابط عاطفی، تصویری آشنا وجود دارد: یک طرف رابطه که به نظر میرسد بار اصلی مسئولیت و تلاش برای پایداری و بهبود رابطه را به دوش میکشد. این عدم تعادل میتواند منجر به احساس خستگی، سرخوردگی و نارضایتی عمیق در فردی شود که بیشتر تلاش میکند. اما چه عواملی باعث میشوند که این الگو در برخی روابط شکل بگیرد؟ در این پست وبلاگ، به ۲۰ نکته مهم در مورد دلایل این عدم تعادل در تلاش بین طرفین رابطه میپردازیم. این نکات میتوانند به شما در درک بهتر این پدیده و یافتن راهحلهایی برای ایجاد یک رابطه عادلانهتر و پایدارتر کمک کنند:
- ✳️
تفاوت در سطح تعهد:
یکی از طرفین ممکن است به اندازه دیگری به رابطه متعهد نباشد. - ✳️
الگوهای دلبستگی ناایمن:
افراد دارای سبک دلبستگی اضطرابی ممکن است بیش از حد تلاش کنند تا از طرد شدن جلوگیری کنند. - ✳️
کمبود مهارتهای ارتباطی:
ناتوانی در بیان نیازها و احساسات میتواند منجر به این شود که یک طرف برای جبران، بیشتر تلاش کند. - ✳️
ترس از رها شدن:
نگرانی مداوم از ترک شدن میتواند باعث شود یک طرف سعی کند با تلاش بیش از حد، رابطه را حفظ کند. - ✳️
اعتماد به نفس پایین:
فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، ممکن است تصور کند که برای ارزشمند بودن در رابطه باید بیشتر تلاش کند. - ✳️
توقعات غیرواقعی:
انتظارات بیش از حد از رابطه یا از خود میتواند باعث شود فرد بیش از حد تلاش کند تا این انتظارات را برآورده کند. - ✳️
نقشهای جنسیتی کلیشهای:
در برخی فرهنگها، هنوز هم از زنان انتظار میرود که نقش اصلی را در حفظ رابطه ایفا کنند.
- ✳️
تاریخچه روابط ناموفق:
تجربیات منفی قبلی میتواند باعث شود فرد در رابطه جدید، بیش از حد محتاط و تلاشگر باشد. - ✳️
نیاز به کنترل:
برخی افراد ممکن است با تلاش بیش از حد، سعی در کنترل رابطه و طرف مقابل داشته باشند. - ✳️
تمایل به راضی کردن دیگران:
افرادی که به طور کلی تمایل به راضی کردن دیگران دارند، ممکن است در رابطه نیز همین الگو را دنبال کنند. - ✳️
فقدان مرزهای سالم:
عدم تعیین مرزهای شخصی میتواند منجر به این شود که فرد بیش از حد در رابطه سرمایهگذاری کند. - ✳️
الگوهای خانوادگی:
فرد ممکن است الگوی تلاش بیش از حد در رابطه را از خانواده خود آموخته باشد. - ✳️
مشکلات حل نشده:
وجود مشکلات حل نشده در رابطه میتواند باعث شود یک طرف برای جبران، بیشتر تلاش کند. - ✳️
عدم قدردانی:
اگر تلاشهای یک طرف رابطه نادیده گرفته شود، ممکن است احساس کند که باید بیشتر تلاش کند تا دیده شود. - ✳️
تغییرات زندگی:
تغییرات مهم در زندگی یکی از طرفین میتواند باعث شود دیگری برای حمایت، بیشتر تلاش کند. - ✳️
اعتیاد به کار:
افرادی که معتاد به کار هستند، ممکن است رابطه را نیز مانند یک پروژه کاری ببینند و بیش از حد تلاش کنند. - ✳️
بیماری جسمی یا روحی:
بیماری یکی از طرفین میتواند باعث شود دیگری برای حمایت و مراقبت، بیشتر تلاش کند. - ✳️
مشکلات مالی:
مشکلات مالی میتوانند باعث ایجاد استرس در رابطه شوند و یک طرف برای حل مشکلات، بیشتر تلاش کند. - ✳️
فاصله عاطفی:
اگر یک طرف رابطه از نظر عاطفی از دیگری دور باشد، ممکن است فرد دیگر برای نزدیک شدن، بیشتر تلاش کند. - ✳️
عدم سازگاری:
ناسازگاری در ارزشها، علایق و اهداف میتواند باعث شود یک طرف برای حفظ رابطه، بیشتر تلاش کند.
درک این عوامل میتواند گام مهمی در جهت ایجاد روابط سالمتر و عادلانهتر باشد. باید هر دو طرف رابطه به طور فعال در ایجاد تعادل در تلاشها و مسئولیتها مشارکت داشته باشند.
1. عدم تعادل در انتظارات
یکی از شایعترین دلایل، عدم تعادل در انتظاراتی است که هر فرد از رابطه دارد. یک نفر ممکن است انتظارات بالاتری از نظر عاطفی، زمانی یا مادی داشته باشد. این انتظارات برآورده نشده باعث میشود که فرد برای جبران کمبود، بیشتر تلاش کند. این تلاش بیشتر، به امید رسیدن به یک تعادل مطلوبتر صورت میگیرد. در واقع، فرد تلاشگر به دنبال پر کردن خلاءهای موجود در رابطه است. عدم آگاهی طرف مقابل از این انتظارات نیز مشکل را تشدید میکند. شفافسازی انتظارات در ابتدای رابطه بسیار مهم است. این کار به جلوگیری از ایجاد این عدم تعادل کمک میکند.
2. سبکهای دلبستگی ناایمن
سبکهای دلبستگی ناایمن، مانند دلبستگی مضطرب یا اجتنابی، میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. فرد با دلبستگی مضطرب ممکن است به طور مداوم به دنبال تأیید و اطمینان از طرف مقابل باشد. این نیاز به تأیید باعث میشود که او بیش از حد تلاش کند تا رضایت طرف مقابل را جلب کند. در مقابل، فرد با دلبستگی اجتنابی ممکن است از صمیمیت عاطفی دوری کند و به همین دلیل، تلاش کمتری در رابطه نشان دهد. این تفاوت در سبکهای دلبستگی، میتواند منجر به ایجاد یک رابطه نامتعادل شود. شناخت سبک دلبستگی خود و پارتنر، گامی مهم در جهت حل این مشکل است. درمان و مشاوره میتواند در تغییر سبکهای دلبستگی ناایمن مؤثر باشد. این تغییر میتواند به ایجاد یک رابطه سالمتر و متوازنتر کمک کند.
3. ترس از دست دادن
ترس از دست دادن طرف مقابل میتواند انگیزه قوی برای تلاش بیشتر باشد. فرد ممکن است به این باور برسد که اگر تلاش کافی نکند، رابطه به پایان خواهد رسید. این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته، ناامنیهای شخصی یا عدم اعتماد به نفس باشد. فرد برای جلوگیری از جدایی، تمام تلاش خود را به کار میگیرد. این تلاش مداوم، اغلب بدون قدردانی و متقابل است. ترس از دست دادن باید با واقعبینی و اعتماد به نفس جایگزین شود. ارزش قائل شدن برای خود و پذیرش این واقعیت که همه روابط پایدار نیستند، ضروری است. مشاوره میتواند در غلبه بر این ترس و افزایش اعتماد به نفس مؤثر باشد.
4. تفاوت در ارزشها و اولویتها
تفاوت در ارزشها و اولویتها میتواند منجر به تلاش نامتعادل در رابطه شود. اگر یکی از طرفین رابطه را در اولویت بالاتری نسبت به دیگری قرار دهد، احتمالاً تلاش بیشتری برای حفظ آن خواهد کرد. این تفاوت در اولویتها میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند شغل، خانواده یا اهداف شخصی باشد. فردی که رابطه را در اولویت قرار میدهد، ممکن است انتظارات بالاتری از طرف مقابل داشته باشد. برآورده نشدن این انتظارات، او را به تلاش بیشتر برای جلب توجه و رضایت طرف مقابل سوق میدهد. شناخت و احترام به ارزشها و اولویتهای یکدیگر، کلید حل این مشکل است. مصالحه و سازش، میتواند به ایجاد تعادل در رابطه کمک کند. درک متقابل و همدلی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. 
5. دینامیک قدرت نامتعادل
در برخی روابط، یک طرف قدرت بیشتری نسبت به دیگری دارد. این قدرت میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند استقلال مالی، موقعیت اجتماعی یا ویژگیهای شخصیتی باشد. فردی که قدرت بیشتری دارد، ممکن است احساس کند نیازی به تلاش زیاد برای حفظ رابطه ندارد. در مقابل، فردی که قدرت کمتری دارد، ممکن است برای حفظ رابطه بیشتر تلاش کند تا مورد تایید و پذیرش طرف مقابل قرار گیرد. این دینامیک قدرت نامتعادل، میتواند منجر به سوء استفاده عاطفی و عدم رضایت در رابطه شود. ایجاد تعادل در قدرت، از طریق افزایش استقلال مالی و اعتماد به نفس، ضروری است. شناخت حقوق و حدود خود در رابطه، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در صورت وجود سوء استفاده، کمک گرفتن از متخصصان ضروری است.
6. تمایل به راضی کردن دیگران (People-Pleasing)
برخی افراد به طور طبیعی تمایل بیشتری به راضی کردن دیگران دارند. این افراد ممکن است برای جلب رضایت طرف مقابل، بیش از حد تلاش کنند و نیازهای خود را نادیده بگیرند. این تمایل به راضی کردن دیگران، میتواند ناشی از کمبود اعتماد به نفس، ترس از طرد شدن یا نیاز به تأیید باشد. فرد تلاشگر، اغلب به دنبال کسب تأیید و محبت از طرف مقابل است. این رفتار، به تدریج باعث فرسودگی و نارضایتی در رابطه میشود. شناخت و مقابله با این تمایل، گامی مهم در جهت بهبود رابطه است. یادگیری مهارتهای ابراز وجود و تعیین مرزها، ضروری است. ارزش قائل شدن برای خود و نیازهای خود، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
7. انتظارات فرهنگی و اجتماعی
انتظارات فرهنگی و اجتماعی میتوانند بر نحوه تلاش افراد در رابطه تأثیر بگذارند. در برخی فرهنگها، از زنان انتظار میرود که بیشتر از مردان برای حفظ رابطه تلاش کنند. این انتظارات، میتواند فشار زیادی را بر زنان وارد کند و منجر به عدم تعادل در رابطه شود. مردان نیز ممکن است تحت فشار باشند تا نقشهای خاصی را در رابطه ایفا کنند. آگاهی از این انتظارات و تلاش برای شکستن الگوهای سنتی، ضروری است. تعریف مجدد نقشها و مسئولیتها در رابطه، میتواند به ایجاد تعادل کمک کند. ارتباط باز و با صداقت در مورد این انتظارات، از اهمیت ویژهای برخوردار است. رعایت انصاف و عدالت در تقسیم کارها و مسئولیتها، ضروری است.
8. مشکلات حل نشده در گذشته
مشکلات حل نشده در گذشته، میتوانند بر پویایی فعلی رابطه تأثیر بگذارند. اگر یک طرف احساس کند که در گذشته به او ظلم شده است، ممکن است برای جبران آن، تلاش بیشتری در رابطه فعلی بکند. این تلاش، میتواند به صورت ناخودآگاه و جهت اثبات خود و جلب رضایت طرف مقابل انجام شود. حل و فصل مشکلات گذشته، گامی مهم در جهت بهبود رابطه فعلی است. مشاوره زوجی میتواند در این زمینه بسیار مؤثر باشد. بخشش و رهایی از کینهها، به ایجاد یک رابطه سالمتر کمک میکند. یادگیری درسهایی از گذشته و تلاش برای عدم تکرار اشتباهات، ضروری است. تمرکز بر زمان حال و ساختن آیندهای بهتر، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
9. وابستگی عاطفی بیش از حد
وابستگی عاطفی بیش از حد به طرف مقابل، میتواند انگیزه قوی برای تلاش بیشتر باشد. فرد وابسته، ممکن است احساس کند که بدون حضور طرف مقابل، نمیتواند زندگی کند. این وابستگی، باعث میشود که او برای حفظ رابطه، هر کاری انجام دهد. وابستگی عاطفی، اغلب ناشی از کمبود اعتماد به نفس و احساس تنهایی است. فرد برای پر کردن خلاءهای عاطفی خود، به طرف مقابل وابسته میشود. افزایش استقلال عاطفی و تقویت اعتماد به نفس، گامی مهم در جهت بهبود رابطه است. یادگیری مهارتهای مدیریت احساسات و خود مراقبتی، ضروری است. داشتن فعالیتها و علایق شخصی، به کاهش وابستگی عاطفی کمک میکند.
10. تصویر کاملا مطلوب از رابطه
برخی افراد، تصویر کاملا مطلوبی از رابطه در ذهن خود دارند که با واقعیت فاصله زیادی دارد. این افراد ممکن است برای رسیدن به این تصویر کاملا مطلوب، بیش از حد تلاش کنند و انتظارات غیرواقعی از طرف مقابل داشته باشند. این تصویر کاملا مطلوب، اغلب ناشی از فیلمها، کتابها یا تجربههای دیگران است. فرد تلاشگر، به دنبال تحقق این تصویر کاملا مطلوب در رابطه خود است. پذیرش واقعیت و رهایی از انتظارات غیرواقعی، گامی مهم در جهت بهبود رابطه است. تمرکز بر نقاط قوت و مثبت رابطه، به جای تمرکز بر کمبودها، ضروری است. واقعبین بودن و پذیرش این واقعیت که هیچ رابطهای کامل نیست، از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایجاد یک رابطه واقعبینانه و سالم، به جای تلاش برای رسیدن به یک تصویر کاملا مطلوب، ضروری است.
11. عدم مهارت های ارتباطی
وقتی که مهارتهای ارتباطی در یک رابطه ضعیف باشد، ممکن است یک طرف جهت جبران این نقیصه بیشتر تلاش کند. این تلاش میتواند شامل حدس زدن نیازهای طرف مقابل، یا اجتناب از بیان نیازهای شخصی به خاطر ترس از درگیری باشد. این نوع تلاش غالبا منجر به فرسودگی میشود و به جای حل مشکل، آن را پنهان میکند. آموزش مهارتهای ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعال و ابراز همدلی، میتواند به ایجاد تعادل در رابطه کمک کند.
مراجعه به مشاور زوجی میتواند در بهبود مهارتهای ارتباطی موثر باشد. یادگیری ابراز نیازها و احساسات به شکل سازنده، از ایجاد سوءتفاهمها جلوگیری میکند. تمرین ارتباطات باز و با صداقت، پایهای محکم برای یک رابطه سالم است. توجه به زبان بدن و نشانههای غیرکلامی نیز در بهبود ارتباطات مؤثر است.
12. عدم وجود مرزهای مشخص
وقتی مرزهای مشخصی در رابطه وجود نداشته باشد، ممکن است یک طرف احساس کند که باید بیشتر تلاش کند تا رابطه را حفظ کند. این تلاش میتواند شامل زیر پا گذاشتن نیازهای شخصی یا تحمل رفتارهای نامناسب باشد. تعیین مرزهای سالم به هر فرد اجازه میدهد تا فضای شخصی خود را حفظ کند و از فرسودگی جلوگیری کند. مرزها باید با احترام و به شکل واضح و قاطع بیان شوند. مرزها باید بر اساس نیازها و ارزشهای شخصی تعیین شوند، نه بر اساس ترس از طرد شدن. عدم وجود مرزها میتواند منجر به سوء استفاده و بهرهکشی عاطفی شود. یادگیری تعیین و حفظ مرزهای سالم، برای یک رابطه سالم ضروری است. مشاوره میتواند در تعیین مرزهای سالم و حفظ آنها کمک کننده باشد.
13. تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل
وقتی یکی از طرفین تلاش میکند تا طرف مقابل را تغییر دهد، این تلاش معمولا نامتعادل و یکطرفه است. این تلاش میتواند شامل انتقاد مداوم، نصیحتهای مکرر و تلاش برای کنترل رفتار طرف مقابل باشد. تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل معمولا منجر به مقاومت و نارضایتی میشود. به جای تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل، باید روی پذیرش و درک او تمرکز کرد. هر فرد حق دارد که خودش باشد و نیازی به تغییر برای جلب رضایت دیگران ندارد. تغییر واقعی باید از درون خود فرد ناشی شود، نه از فشار بیرونی. تمرکز روی نقاط قوت و جنبههای مثبت طرف مقابل، به جای تمرکز روی نقاط ضعف، رابطه را بهبود میبخشد. پذیرش و احترام متقابل، پایهای محکم برای یک رابطه سالم است.
14. عدم قدردانی
وقتی تلاشهای یک طرف در رابطه قدردانی نمیشود، ممکن است او احساس کند که باید بیشتر تلاش کند تا مورد توجه قرار گیرد. این تلاش میتواند شامل انجام کارهای بیشتر، دادن هدایای بیشتر و ابراز محبت بیشتر باشد. عدم قدردانی میتواند منجر به احساس نادیده گرفته شدن و بیارزشی شود. ابراز قدردانی به شکل کلامی و غیرکلامی، به طرف مقابل نشان میدهد که تلاشهای او دیده میشود و ارزشمند است. قدردانی کردن از کارهای کوچک و بزرگ، رابطه را تقویت میکند. بیان “متشکرم” به طور منظم، تاثیر شگرفی در افزایش رضایت در رابطه دارد. نوشتن یادداشت تشکرآمیز یا انجام کارهای کوچک برای طرف مقابل، راهی عالی برای نشان دادن قدردانی است. ایجاد فرهنگ قدردانی در رابطه، به هر دو طرف احساس ارزشمندی میدهد.
15. وجود رقابت در رابطه
در برخی روابط، ممکن است نوعی رقابت بین طرفین وجود داشته باشد. این رقابت میتواند در زمینههای مختلفی مانند موفقیت شغلی، جذابیت ظاهری یا محبوبیت اجتماعی باشد.
وقتی رقابت در رابطه وجود داشته باشد، یک طرف ممکن است احساس کند که باید بیشتر تلاش کند تا از طرف مقابل پیشی بگیرد. رقابت سالم میتواند انگیزه بخش باشد، اما رقابت ناسالم میتواند رابطه را تخریب کند. به جای رقابت، باید روی همکاری و حمایت متقابل تمرکز کرد. موفقیت یک طرف، باید به عنوان موفقیت هر دو طرف در نظر گرفته شود. حمایت از رویاها و اهداف یکدیگر، رابطه را تقویت میکند. تمرکز روی نقاط قوت و تواناییهای یکدیگر، به جای مقایسه، به ایجاد یک رابطه سالم کمک میکند.
16. وجود خیانت (گذشته یا حال)
اگر در رابطه خیانتی رخ داده باشد (چه در گذشته و چه در حال)، ممکن است طرف آسیبدیده برای جبران این بیاعتمادی و ترمیم رابطه، تلاش بیشتری از خود نشان دهد. این تلاش میتواند شامل اثبات وفاداری، تحمل بیشتر و تلاش برای جلب دوباره اعتماد طرف مقابل باشد. خیانت، زخمی عمیق در رابطه ایجاد میکند و ترمیم آن نیازمند زمان، صبر و تلاش فراوان است. مشاوره زوجی در این شرایط میتواند بسیار کمککننده باشد. صداقت، شفافیت و تعهد دوباره به رابطه، از ارکان اصلی ترمیم رابطه بعد از خیانت است. در صورتی که طرف خیانتدیده نتواند به طور کامل با این موضوع کنار بیاید، بهتر است برای سلامت روان خود، از رابطه خارج شود. بخشش، گامی مهم در جهت التیام است، اما الزامی نیست. تمرکز بر بازسازی اعتماد، نیازمند تعهد و تلاش هر دو طرف است.
17. وجود بیماری یا ناتوانی در یکی از طرفین
اگر یکی از طرفین به بیماری یا ناتوانی جسمی یا روانی مبتلا باشد، طرف دیگر ممکن است برای حمایت و مراقبت از او، تلاش بیشتری از خود نشان دهد. این تلاش میتواند شامل انجام کارهای خانه، رسیدگی به امور شخصی و حمایت عاطفی باشد. در این شرایط، باید طرف سالم مراقب سلامت روانی و جسمی خود نیز باشد و از درخواست کمک از دیگران دریغ نکند. ایجاد تعادل بین مراقبت از طرف بیمار و حفظ استقلال و نیازهای شخصی، ضروری است. درخواست کمک از خانواده، دوستان یا متخصصان، میتواند فشار زیادی را از دوش طرف سالم بردارد. ارتباط باز و با صداقت با طرف بیمار، به درک بهتر نیازها و چالشها کمک میکند. تمرکز بر نقاط قوت و تواناییهای طرف بیمار، به حفظ امید و انگیزه کمک میکند.
18. تغییرات بزرگ زندگی
تغییرات بزرگ زندگی مانند نقل مکان، از دست دادن شغل، تولد فرزند یا مرگ عزیزان، میتواند فشار زیادی را بر رابطه وارد کند. در این شرایط، ممکن است یک طرف برای حفظ ثبات و آرامش در رابطه، تلاش بیشتری از خود نشان دهد. تغییرات بزرگ زندگی، فرصتی برای رشد و تقویت رابطه است، اما در عین حال میتواند چالشبرانگیز نیز باشد. در این شرایط، باید هر دو طرف صبور، همدل و حامی یکدیگر باشند.
ارتباط باز و با صداقت در مورد احساسات و نیازها، به مدیریت بهتر چالشها کمک میکند. انعطافپذیری و سازگاری با شرایط جدید، از اهمیت ویژهای برخوردار است. درخواست کمک از متخصصان در صورت نیاز، میتواند بسیار کمککننده باشد. تمرکز بر نقاط قوت و ارزشهای مشترک، به حفظ امید و انگیزه کمک میکند.
19. سرمایه گذاری عاطفی بیشتر
گاهی اوقات، یکی از طرفین به دلیل اینکه سرمایه گذاری عاطفی بیشتری در رابطه انجام داده است، تمایل بیشتری به تلاش برای حفظ آن دارد. این سرمایه گذاری میتواند شامل صرف زمان، انرژی و احساسات باشد. هرچه سرمایه گذاری عاطفی بیشتری انجام شود، رها کردن رابطه دشوارتر میشود. این احساس میتواند باعث شود که فرد علیرغم وجود مشکلات فراوان، به تلاش برای حفظ رابطه ادامه دهد. باید ارزش خود را بدانید و از سرمایهگذاری بیش از حد در رابطهای که به شما آسیب میزند، خودداری کنید. یاد بگیرید که چه زمانی باید رها کنید و به دنبال رابطهای سالمتر باشید. ارزیابی واقعبینانه رابطه و توجه به سلامت روان خود، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مشاوره میتواند در تصمیمگیریهای دشوار کمککننده باشد.
20. عدم خودآگاهی
یکی از مهمترین دلایل تلاش نامتعادل در رابطه، عدم خودآگاهی است. فردی که خودآگاهی پایینی دارد، ممکن است از نیازها، ارزشها و احساسات خود آگاه نباشد و به همین دلیل، نتواند به درستی در رابطه رفتار کند. تمرین مدیتیشن، نوشتن خاطرات و دریافت بازخورد از دیگران، میتواند به افزایش خودآگاهی کمک کند. خودآگاهی، کلید یک رابطه سالم و رضایتبخش است. تلاش برای شناخت بهتر خود، ارزشمندترین سرمایهگذاری برای آینده است. خودآگاهی، شما را قادر میسازد تا انتخابهای آگاهانهتری در رابطه داشته باشید.







یکی از چیزهایی که ممکنه تو این نوع روابط بهش دقت نکنیم اینه که گاهی اوقات یک طرف کم کم از نظر مالی وابسته میشه و بعد نمی تونه راحت نظرش رو بگه. انگار که یه جور باج دادن عاطفی شکل می گیره و طرف مقابل از این موقعیت سو استفاده می کنه.
روزی داشتم با دوستی حرف میزدم که چرا همیشه یه نفر تو رابطه بیشتر تلاش میکنه و اون میگفت دیده بعضی آدم ها حتی وقتی طرف مقابلشون خیلی بی توجهه بازم می مونن چون فکر می کنن هیچ جای دیگه ای ندارن. واقعا دلم برای اینجور آدم ها میسوزه.
می دونم بعضی ها عادت دارن فکر کنن اگه بیشتر تلاش نکنند رابطه از بین میره اما تعجب میکنم چرا نمی فهمند که رابطه کار تکنفره نیست. تو یه بازه زمانی تبدیل میشه به یه عادت بی خاصیت که فقط طرف قوی تر رو راضی میکنه.
خیلی جالبه که گاهی آدم تو این شرایط انقدر درگیر میشه که یادش میره خودش چه آدم باارزشیه. یاد گرفتم که وقتی یه نفر مدام بهت گیر میده و هیچ تلاشی نمیکنه، بهتره بپرسی اصلا رابطه برات چقدر ارزش داره
✨💔
من یکبار توی رابطه بودم که همه کارا رو خودم انجام میدادم، حتی برنامه سفرمون رو هم خودم تنظیم می کردم و طرف مقابل فقط ایراد میگرفت. اون زمانها احساس میکردم اگه کارها رو درست انجام بدم شاید درک بشم ولی هیچ وقت نشد.